4 اکتبر

ادما از سر عادت همدیگه رو دوست دارن نه از سر دوست داشتن واقعی .‌‌ « همین که تو هر صبح در خیال منی حال هر روز من خوب است» ولی من فکر میکنم الان بخاطر اینکه هرروز صبح با فکر چیزای دیگه بیدار میشم ، حالم خوبه . وگرنه اگه قرار بود هرروز با فکر اون بیدار بشم که تا الان مرده بودم . متاسفم. اون روز که مامانم مرد من فکر میکردم که به هیچ‌وجه نمیتونم بخندم یا اگه بخندم از ته دل نیست. ولی حالا یه جوری میخندم که انگار اتفاقی نیوفتاده .

آخرین مطالب این وبلاگ

مطالب پیشنهادی

آخرین مطالب سایر وبلاگ ها